سحاب اصفهانی

سحاب اصفهانی

شمارهٔ ۹۸

۱

خطا نکرده بود روزم از تو تار عبث

مراست شکوه خود از جور روزگار عبث

۲

نداد وعده و من در رهش ز غایت شوق

تمام عمر نشستم در انتظار عبث

۳

سوی تو صید خود آید اگر تو صیادی

متاز رخش خود ای نازنین سوار عبث

۴

دلا تو قابل فتراک آن سوار نئی

مرو به صید گهش هر دم ای شکار عبث

۵

به این گمان که شود روزگار ما به تو خوش

به صرف عشق تو کردیم روزگار عبث

۶

گذشتی از پی کار دگر بکلبه ی من

ز شوق وصل تو شد کار من ز کار عبث

۷

ز جور مدعیان شد جدا ز یار (سحاب)

و گرنه یار نگردد جدا ز یار عبث

تصاویر و صوت

دیوان سحاب اصفهانی به کوشش احمد کرمی - سحاب اصفهانی - تصویر ۷۵

نظرات