
سحاب اصفهانی
شمارهٔ ۱۷
۱
ای فلک جاه ملک رتبه که در زیور و زیب
گوش چرخت زنعال سم ابرش باشد
۲
طلعتت غیرت این بزم منور آمد
رفعتت برتر از این سقف منقش باشد
۳
جان احباب زلطف تو فرح یاب بود
دل حساد زبیم تو مشوش باشد
۴
بد گمانی زمن از بیهده حرفی و مرا
دل از این مرحله چون نعل در آتش باشد
۵
خود بگو در حق من از سخن مدعیان
ظن ناخوش ز تو صاحب خردی خوش باشد؟
۶
بشنو این بیت خوش از حافظ شیرین سخن، آن
که کلامش همه جان پرورو دلکش باشد
۷
«خوش بود گر محک تجربه آید به میان
تا سیه روی شود هر که در او غش باشد»
نظرات