
سحاب اصفهانی
شمارهٔ ۷
۱
طراز محفل ایجاد میرزا احمد
توئی که ملک جهان خالیت زمانند است
۲
به پیش طبع تو چون قطره بحر عمان است
به جنب علم تو چون کاه، کوه الوند است
۳
جهان به نشو و نما از نسیم الطفات
چنانکه نشو نبات از نسیم اسفند است
۴
ز بیم قهر تو گر خصم خود فریدون است
دلش به سینه چو ضحاک در دماوند است
۵
نه آگه است زتاثیر خاک مقدم تو
به آب زندگی آن کس که آرزومند است
۶
ی فلان گنهم از ره وفا گفتی
که: خاطرم نه چو پیش از تو شاد و خرسند است
۷
از این خطای ندانسته سخت می ترسم
چنان بدانی کاین بنده سست پیوند است
۸
اگر چه دور زعفو است این گنه، از آن
دلم به دام ندامت مدام در بند است
۹
ولی به گفته ی شیرین دلکش (آذر)
که در مذاق خردمند خوشتر از قند است:
۱۰
«نیم زلطف تو نومید گر خطائی رفت
گنه ز بنده و بخشایش از خداوند است»
تصاویر و صوت

نظرات