
سلمان ساوجی
غزل شمارهٔ ۱۳۰
۱
باد هوای کویت، گرد از جهان برآرد
آب جمال رویت، ز آتش، فغان برآرد
۲
آبی بر آتشم زن، زان پیشتر، که ناگه
خاک مرا هوایت، باد از میان، برآرد
۳
بر هر زمین که افتد، از قامت تو سایه
تا دامن قیامت، آن خاک جان برآرد
۴
مثلث فلک نبیند، با صد هزار دیده
چند آنچه دیدهها را، گرد جهان برآرد
۵
سلمان سری و جانی، یک دم اشارتی کن
تا آن سبک ببازد، تا این روان برآرد
تصاویر و صوت


نظرات
mareshtani
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
مسعود رستگاری