سلمان ساوجی

سلمان ساوجی

غزل شمارهٔ ۱۳۲

۱

کیست که قصهٔ مرا پیش نگار من برد؟

باد به گوش او مگر ناله زار من برد

۲

نامه نوشته‌ام بسی نیست کبوتری چرا؟

کو بر من بیاید و نامه به یار من برد

۳

بار دل و بلای جان، من به کدام تن کشم؟

لاشه ناتوان از آن نیست که بار من برد

۴

کار زدست شد کسی چاره من نمی‌برد

هم نظر عنایتش چاره کار من برد

تصاویر و صوت

کلیات سلمان ساوجی به تصحیح دکتر عباسعلی وفایی - سلمان ساوجی - تصویر ۳۶۰
دیوان سلمان ساوجی به اهتمام منصور مشفق - سلمان ساوجی - تصویر ۲۴۰
دیوان سلمان ساوجی با مقدمه و تصحیح استاد ابوالقاسم حالت - سلمان ساوجی - تصویر ۳۶۸

نظرات

user_image
mareshtani
۱۳۸۸/۰۸/۲۲ - ۱۷:۰۲:۴۸
mesraje dowome beide dowom tas heh shawad
پاسخ: فعلاً «کو بر من رود نامه به یار من برد» را با پیشنهاد حدسی «کو بر من بیاید و نامه به یار من برد» جایگزین کردیم تا صحیحش را دوستان به ما اعلام کنند.
user_image
سید محسن
۱۳۹۸/۰۹/۳۰ - ۱۱:۰۱:۴۸
لاشه ناتوان از انست که بار من برددرست است
user_image
سام
۱۳۹۹/۰۲/۲۷ - ۲۳:۲۶:۳۸
خیلی نا امید شدم که پس از بیش از ده سال از درج حاشیه اول نه گنجور و نه کسی از دوستان ،این غزل بسیار زیبای سلمان را بازیابی کند و این تمام غزل:کیست که قصهٔ مرا پیش نگار من بردباد مگر بگوش او ناله زار من بردنامه نوشته ام بسی نیست کبوتری مراکو بر یار من رود٫ نامه بیار من بردبار دل و بلای جان من بکدام تن کشملاشهٔ ناتوان از آن نیست که بار من بردکار ز دست شد کسی نیست که چاره ام کندهم نظر عنایتی چاره کار من بردنرگس مست او مرا تاب خمار می دهدساقی جرعهٔ لبش کو که خمار من بردمن بحیات خویشتن ره نبرم بسوی اوبعد حیات من مگر باد غبار من بردسکهٔ وصل آن صنم نیست درست جز به زرترسم از آنکه بی زری قدر عیار من برد...برگرفته از دیوان سلمان،با مقدمه دکتر تقی تفضّلی و اهتمام منصور مشفق،انتشارات صفی علیشاه.حیف این غزل زیبا که در گنجور نبود.