سلمان ساوجی

سلمان ساوجی

غزل شمارهٔ ۱۵۰

۱

دلی که شیفته یار دلربا باشد

همیشه زار و پریشان و مبتلا باشد

۲

بلی عجب نبود گر بود پریشان حال

گدا که در طلب وصل پادشا باشد

۳

بهانه تو رقیب است و نیست این مسموع

رقیب را چه محل گر تو را رضا باشد

۴

جفای دشمن و جور رقیب و طعنه خلق

خوش است بر دل اگر دوست را وفا باشد

۵

اگر تو را گذری بر من غریب افتد

و یا تو را نظری بر من گدا باشد

۶

از آن طرف نپذیرد کمال او نقصان

وزین طرف شرف روزگار ما باشد

۷

فگار گشت به خون جگر دل سلمان

بترس از آنکه بد و نیک را جزا باشد

تصاویر و صوت

کلیات سلمان ساوجی به تصحیح دکتر عباسعلی وفایی - سلمان ساوجی - تصویر ۳۶۹

نظرات