سلمان ساوجی

سلمان ساوجی

غزل شمارهٔ ۱۵۵

۱

ما را به جز خیالت، فکری دگر نباشد

در هیچ سر خیالی، زین خوبتر نباشد

۲

کی شبروان کویت آرند ره به سویت

عکسی ز شمع رویت، تا راهبر نباشد

۳

ما با خیال رویت، منزل در آب دیده

کردیم تا کسی را، بر ما گذر نباشد

۴

هرگز بدین طراوت، سرو و چمن نروید

هرگز بدین حلاوت، قند و شکر نباشد

۵

در کوی عشق باشد، جان را خطر اگر چه

جایی که عشق باشد، جان را خطر نباشد

۶

گر با تو بر سر و زر، دارد کسی نزاعی

من ترک سر بگویم، تا دردسر نباشد

۷

دانم که آه ما را، باشد بسی اثرها

لیکن چه سود وقتی، کز ما اثر نباشد؟

۸

در خلوتی که عاشق، بیند جمال جانان

باید که در میانه، غیر از نظر نباشد

۹

چشمت به غمزه هر دم، خون هزار عاشق

ریزد چنانکه قطعاً کس را خبر نباشد

۱۰

از چشم خود ندارد، سلمان طمع که چشمش

آبی زند بر آتش، کان بی‌جگر نباشد

تصاویر و صوت

کلیات سلمان ساوجی به تصحیح دکتر عباسعلی وفایی - سلمان ساوجی - تصویر ۳۷۱

نظرات

user_image
mareshtani
۱۳۸۸/۰۸/۲۳ - ۰۶:۵۵:۲۶
mesraje awale beide sowom(kardem)mesraje awale beide panjom(janrakhatar)1
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
user_image
پریسا
۱۳۹۱/۰۸/۳۰ - ۱۰:۴۸:۵۴
در مصرع اول بیت سوم بنظر "و"اضافی است.ما با خیال رویت منزل در آب دیده ...کردیم تا کسی را برماگذرنباشد.
user_image
سیاوش مرتضوی
۱۳۹۱/۰۸/۳۰ - ۲۱:۴۹:۲۲
باید یک فاصله در مصرع بیت ششم اضافه شود:گر با تو بر سرو زر => گر با تو بر سر و زر
user_image
مهدی
۱۳۹۱/۰۹/۱۱ - ۱۰:۵۳:۵۳
در ترانه ای که علی رضا قربانی خوانده بیت پنجم به این صورت است:در کوی عشق جان را، باشد خطر اگرچهجایی که عشق باش، آن جا خطر نباشد
user_image
ابراهیم جباری
۱۳۹۲/۰۳/۰۶ - ۰۰:۱۷:۲۵
در بیت سوم اصلش "اب دیده " هست به معنای اشک چشم نه آب و دیدهاگه میشه اصلاحش کنید
user_image
ابراهیم جباری
۱۳۹۲/۰۳/۰۶ - ۰۰:۱۹:۱۱
بیت چهارم در کوی عشق جان را باشد خطر اگر چه ..... اصلاحش کنید
user_image
فرجاد
۱۳۹۲/۰۸/۰۶ - ۰۱:۲۰:۲۵
مصرع اول بیت سوم "و" اضافی است. ما با خیالِ رویت، منزل در آبِ دیدهکردیم تا کسی را، بر ما گذر نباشد. با "و" بعد از "آب" کلن معنیِ مصرع بهم میریزه.
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۸/۰۶ - ۰۶:۳۴:۱۳
شمس جانم بزرگوارید. گویا ایشان کلا را به ریخت کلن نوشته اند و هر چند نا معمول است ولی خرده ای نمی توان گرفت از ایشان . ولی اکنون که سخن از این واژه آمده خوب است پژوهیده شود . ادوکلن چنانچه شما می فرمایید همان آب شهر کلن آلمان معنی می دهد و به فرانسه gn اگر پشت سر هم بیایند صدای نون غنه ای یا توی دماغی را می دهد که به فارسی تر می توان واژه خلمیدن یا توی دماغی ادا کردن را برایش نوشت . اما کلن با ضمه اول و فتحه دوم معنی غده را می دهد که برابر gland انگلیسی است و همریشه با همان لغت است . با درود به شما و فروتنی
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۸/۰۷ - ۰۲:۴۵:۳۲
گویا راست می فرمایید من شوخی سرم نمی شود و البته فکر کردم که شاید تند خوانی کرده باشید .درود به شما
user_image
علیرضا
۱۳۹۲/۱۲/۲۳ - ۱۶:۱۲:۳۱
با سلاممن تو آهنگ آقای علیرضا قربانی بیت پنجم را این جور شنیدم:در کوی عشق جان را باشد خطر اگرچهجایی که عشق باشد آن جا خطر نباشد
user_image
محمدرضا
۱۳۹۳/۰۱/۱۲ - ۱۴:۱۵:۵۵
بیت 5 به این صورت هم آمده که زیباتر است:در کوی عشق جان را باشد خطر اگر چهجایی که عشق باشد آنجا خطر نباشد
user_image
آیدین همتی
۱۳۹۴/۱۰/۰۳ - ۰۳:۲۳:۵۲
او را به جز خیانت ...
user_image
Safdar Garmabi
۱۳۹۵/۰۱/۰۴ - ۰۲:۱۸:۳۳
باسلام و خسته نباشید خدمت تمامی دوستان کویا بیت سوم خیلی مورد بحث میباشد که درست آن این کونه آمده است که خیلی زیباتر و با معنی تر میشودما با خیال رویت منزل در آب کردیم .... باشد که هیج کس را بر ما کذر نباشد
user_image
شهلا
۱۳۹۵/۰۲/۱۸ - ۱۴:۳۴:۵۷
دوستان میشه خواهش کنم بیت آخررا برام معنی کنین؟ سپاس
user_image
ناصح
۱۳۹۷/۰۴/۱۶ - ۰۲:۱۷:۵۴
ما شاء الله از این بینش وسیع و عمیق
user_image
حسین،۱
۱۳۹۷/۰۴/۱۷ - ۱۵:۵۱:۳۰
شهلا ی گرامیاز چشم خود ندارد، سلمان طمع که چشمشآبی زند بر آتش، کان بی‌جگر نباشدگویا می گوید : جگر سوخته ای دارم ، ولی از چشمم توقع ندارم حتا اشکی بریزد و آبی برین آتش بزند ،{ شاید مشتاق است شعله ی عشق خاموش نگردد}زنده باشی
user_image
مسعود رستگاری
۱۳۹۸/۱۱/۰۳ - ۱۵:۲۴:۴۷
با درود به خانم شهلا و آقای حسیندر مورد معنای بیت آخر، بی‌جگر یعنی بی غم و غصهسلمان از چشم خود طمع اشک ندارد که آتش دلش را خاموش کند چون این اشک با غم و غصه حاصل می‌شودنمونه‌های دیگر از کاربرد بی‌جگر به معنای بی غم و غصه:گردون جگرم داد که احسان نه ز دل کردآن تو ز دل بود از آن بی‌جگر آمدانوری قِسم هر روزش بیاید بی‌جگرحاجتش نَبْوَد تقاضای دگرمولانا جلال‌الدین محمد بلخی
user_image
nabavar
۱۳۹۸/۱۱/۰۴ - ۱۵:۴۸:۲۳
گرامی مسعوداز چشم خود ندارد، سلمان طمع که چشمشآبی زند بر آتش، کان بی‌جگر نباشدکان به جگر نباشد = که آن بدون سختی و زحمت نیست قِسم هر روزش بیاید بی‌جگرحاجتش نَبْوَد تقاضای دگربدون دغدغه و دردسر قسمت هر روزه اش بیایدجز این آرزویی ش نیست
user_image
nabavar
۱۳۹۸/۱۱/۰۴ - ۱۵:۴۹:۴۱
تصحیح: بی جگر نباشد
user_image
رضا
۱۳۹۹/۱۱/۱۶ - ۱۵:۱۵:۱۰
دوستان و اساتید عزیزضمن تشکر از توجه شما، من معنی بیت دوم (مصرع دوم آن) را متوجه نمیشم. بزرگواری میفرمایید اگر توضیحی بفرمایید
user_image
nabavar
۱۳۹۹/۱۱/۱۶ - ۱۹:۳۱:۴۱
گرامی رضاکی شبروان کویت آرند ره به سویتعکسی ز شمع رویت، تا راهبر نباشدهر دو مصرع به هم پیوسته اندتا عکسی از روی درخشنده ی تو راهنما نباشد، شیفتگان و سرگشتگان، راه منزل تو را پیدا نمی کننددرین مانا : این رخسار دلربای توست که عاشقان را به سویت می کشاند
user_image
مصطفی فخاری
۱۴۰۲/۰۶/۱۹ - ۱۲:۵۴:۲۳
للحسین