سلمان ساوجی

سلمان ساوجی

غزل شمارهٔ ۱۷۶

۱

جان چو بشنید که آن جان جهان باز آمد

از سر راه عدم رقص کنان باز آمد

۲

ای دل رفته ز پیش من و آزرده به جان

لطف کن با من و باز آی که جان باز آمد

۳

صبح اقبال من از کوه امل سر بر زد

بخت بیدار من از خواب گران باز آمد

۴

رفت و می‌گفت که ‌آیم ز درت روزی باز

هر چه او گفت ازین باب بدان باز آمد

۵

بس که چشمم چو صراحی ز غمش خون بگریست

تا به کامم چو قدح خنده زنان باز آمد

۶

عمر ماضی چو خبر یافت به استقبالش

حالی از راه بپیچید عنان باز آمد

۷

در پی او دل سرگشته نایافته کام

رفت و گردید همه کون و مکان باز آمد

۸

چه طپی ای تن خشکیده چو ماهی در خشک!

جان بپرور که به جوی، آبِ روان باز آمد

۹

جان بر افشان به هوایش چو نسیم ای سلمان!

که بهار تو علیرغم خزان باز آمد

تصاویر و صوت

کلیات سلمان ساوجی به تصحیح دکتر عباسعلی وفایی - سلمان ساوجی - تصویر ۳۸۲
دیوان سلمان ساوجی با مقدمه و تصحیح استاد ابوالقاسم حالت - سلمان ساوجی - تصویر ۲۴۰
دیوان سلمان ساوجی به اهتمام منصور مشفق - سلمان ساوجی - تصویر ۱۷۶

نظرات

user_image
mareshtani
۱۳۸۸/۰۸/۲۳ - ۱۴:۰۱:۲۰
mesraje dowome beide shashom eshkaldarad
پاسخ: موقتاً با جایگزینی «پیچید» با «بپیچید» مشکل را حل کردیم، تا درستش چه باشد.
user_image
کاظم ایاصوفی
۱۳۹۹/۱۲/۰۷ - ۲۲:۱۶:۵۳
انتهای مصراع اول بیت چهارم باز درست است نه باد