سلمان ساوجی

سلمان ساوجی

غزل شمارهٔ ۱۸۲

۱

جان ما را دل بماند از ما و ما را دل نماند

عمرم از در راند و عمری بر زبان نامم نماند

۲

لطف کرد امروز و بازم خواند و دیدارم نمود

صورتی خوشرو نمود انصاف نیکم باز خواند

۳

خاطرش باز آمد و دل ماند در بندش مرا

خاطر او باد با جا، گر دل من ماند ماند

۴

آب چشمم دید و آمد بر من خاکیش رحم

باد صد رحمت بر آب دیده کین آتش نشاند

۵

ساقیا جامی به روی دوستان پر کن که من!

جرعه این جام را بر دشمنان خواهم فشاند

۶

آنچه چشمم دیده است از فرقتت، روزی مجال

گر در افتد اشک یک یک با تو خواهد باز راند

۷

گر خطایی دیده‌ای از من، تو آن از من مبین

کین گناه ایام کرد و جرمش از سلمان ستاند

تصاویر و صوت

کلیات سلمان ساوجی به تصحیح دکتر عباسعلی وفایی - سلمان ساوجی - تصویر ۳۸۴
دیوان سلمان ساوجی با مقدمه و تصحیح استاد ابوالقاسم حالت - سلمان ساوجی - تصویر ۴۰۸

نظرات