سلمان ساوجی

سلمان ساوجی

غزل شمارهٔ ۱۹۲

۱

بوی زلف او دماغ جان معطر می‌کند

یاد روی او چراغ دل منور می‌کند

۲

یک جهان دیوانه در زنجیر دارد زلف او

که به سر خود هریکی سودای دیگر می‌کند

۳

صورت ماهیت رویش نبیند هر کسی

هر کسی با خویشتن نقشی مصور می‌کند

۴

سینه‌ام بر آتش است و دم نمی‌یارم زدن

ز آنکه گر لب می‌گشایم شعله سر بر می‌کند

۵

جان همی سوزد مرا چون عود و از انفاس من

بوی جان می‌آید و مجلس معطر می‌کند

تصاویر و صوت

کلیات سلمان ساوجی به تصحیح دکتر عباسعلی وفایی - سلمان ساوجی - تصویر ۳۸۹

نظرات

user_image
mareshtani
۱۳۸۸/۰۸/۲۳ - ۱۵:۴۹:۲۸
inghasal takmilnest wa ba ghasale qabli moqajesa shawad
user_image
سعید مزروعیان
۱۳۹۰/۱۱/۱۶ - ۱۱:۲۰:۵۵
صورت صحیح مصرع2بیت2"کزسرخود هریکی سودای دیگرمیکند"