
سلمان ساوجی
غزل شمارهٔ ۱۹۵
۱
با سر زلفش دلم، پیوند جانی میکند
با خیالش خاطرم، عیشی نهانی میکند
۲
در هر آن مجلس که دارد چشم مستش قصد جان
جان اگر خوش بر نمیآید، گرانی میکند
۳
زندهای کو مردهای را دید زیبا صورتی است
راستی در صورت خوش زندگانی میکند
۴
جان فدای بوی آن آهوی چین کز سنبلش
بوستان هر نوبهاری بوستانی میکند
۵
گر شکایت میکند جان من از چشمت، مرنج
خستهای نالش ز عین ناتوانی میکند
۶
میخورم جام غمی هر دم به شادی رخت
خرم آن کس کو بدین غم شادمانی میکند
۷
جان سلمان از نشاط عارض جانان مدام
تازه عیشی از شراب ارغوانی میکند
تصاویر و صوت


نظرات