
سلمان ساوجی
غزل شمارهٔ ۲
۱
امشب من و تو هر دو، مستیم، ز می اما
تو مست می حسنی، من، مست می سودا
۲
از صحبت من با تو، برخاست بسی فتنه
دیوانه چو بنشیند، با مست بود غوغا
۳
آن جان که به غم دادم، از بوی تو شد حاصل
وان عمر که گم کردم، در کوی تو شد پیدا
۴
ای دل! به ره دیده، کردی سفر از پیشم
رفتی و که میداند، حال سفر دریا؟
۵
انداخت قدت دل را، بشکست به یکباره
چون نشکند آخر نی، افتاد از آن بالا؟
۶
تا چند زنم حلقه؟ در خانه به غیر از تو
چون نیست کسی دیگر، برخیز و درم بگشا
۷
از بوی تو من مستم، ساقی مدهم ساغر
بگذار که میترسم، از درد سر فردا
۸
در رهگذر مسجد، از مصطبه بگذشتم
رندی به کفم برزد، دامن، که مرو ز اینجا
۹
نقدی که تو میخواهی، در کوی مسلمانی
من یافتهام سلمان؟ در میکده ترسا
تصاویر و صوت


نظرات
mareshtani
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
مهدی پژوهنده
هوتن هویت دوست
جلال ارغوانی