سلمان ساوجی

سلمان ساوجی

غزل شمارهٔ ۲۱۶

۱

دل ز وصل او نشان بی‌نشانی می‌دهد

جان به دیدارش امید آن جهانی می‌هد

۲

جوهر فر دهانش طالب دیدار را

بر زبان جان جواب « لن ترانی» می‌دهد

۳

جز سرشک لاله رنگم در نمی‌آید به چشم

کو نشانی زان عذار ارغوانی می‌دهد

۴

دیده بر راه صبا دارم که از خاک رهش

می‌رسد وز گرد راهم ارمغانی می‌دهد

۵

زندگی از باد می‌یابم که او در کوی دوست

می‌شود بیمار وز آنجا زندگانی می‌دهد

۶

نرگسش در عین مستی دم به دم چشم مرا

ساغری از خون لبالب، دوستگانی می‌دهد

۷

زخم شمشیر تو را میرم که در هر ضربتی

جان سلمان را حیات جاودانی می‌دهد

تصاویر و صوت

دیوان سلمان ساوجی با مقدمه و تصحیح استاد ابوالقاسم حالت - سلمان ساوجی - تصویر ۴۱۶
کلیات سلمان ساوجی به تصحیح دکتر عباسعلی وفایی - سلمان ساوجی - تصویر ۳۹۹

نظرات

user_image
حافظ
۱۳۹۳/۰۸/۲۴ - ۱۹:۳۳:۳۶
با سلامدر بیت دوم «جوهر فر» ثبت شده که اشتباه است و درست آن «جوهر فرد» میباشد که بحثی است ریشه دار در فلسفه و کلام به نام «جزء تجزیه ناپذیر» یا «اتم».این بیت سلمان مشابه این بیت از حافظ است: «بعد از اینم نبود شائبه در جوهر فرد که دهان تو در این نکته خوش استدلالی است»