
سلمان ساوجی
غزل شمارهٔ ۲۲۱
۱
ما رقمی میکشیم، تا به چه خواهد کشید
ما قدمی میزنیم، تا به چه خواهد رسید
۲
قبله و مذهب بسی است، یار یکی بیش نیست
هر که دویی در میان دید یکی را دو دید
۳
کفر سر زلف توست، قبله آتش پرست
دید رخت کاتشی است، آتش از آن رو گزید
۴
من ز جهان بگذرم، وز تو نخواهم گذشت
ور تو به تیغم زنی، از تو نخواهم برید
۵
در همه بحری دهند، جان به امید کنار
لیک درین بحر ما، نیست کناری پدید
تصاویر و صوت

نظرات