سلمان ساوجی

سلمان ساوجی

غزل شمارهٔ ۲۴۵

۱

زلفین سیه خم به خم اندر زده‌ای باز

وقت من شوریده به هم بر زده‌ای باز

۲

زان روی نکو چشم بدان دور که امروز

بر مه زده‌ای طعنه و در خور زده‌ای باز

۳

از غالیه رسمی زده‌ای بر گل و شکر

امروز همه بر گل و شکر زده‌ای باز

۴

بر ساغر عیشم زده‌ای سنگ ولیکن

با تو چه توان گفت که ساغر زده‌ای باز؟

۵

من سر چو قلم بر خط سودای تو دارم

با اینکه من سر زده را سرزده‌ای باز

۶

از دود من سوخته زنهار حذر کن!

کاتش به من سوخته دل در زده‌ای باز

۷

نقد سره قلب که پالوده‌ام از چشم

بر سکه رویم همه با زر زده‌ای باز

۸

شبها ز غمت است کبوتر دل سلمان

دریاب که بر صید کبوتر زده‌ای باز

تصاویر و صوت

کلیات سلمان ساوجی به تصحیح دکتر عباسعلی وفایی - سلمان ساوجی - تصویر ۴۱۳
دیوان سلمان ساوجی با مقدمه و تصحیح استاد ابوالقاسم حالت - سلمان ساوجی - تصویر ۱۴۸

نظرات

user_image
علیرضا مرسلی
۱۳۹۰/۱۲/۲۵ - ۰۲:۲۹:۳۰
این شعر با آنچه من شنیدم خیلی تفاوت دارد مهمترین هم بیت آخر:شهباز غمت راست کبوتر دل سلمان که با توجه به کلمه کبوتر و مفهوم مصرع دوم درست بودن این حالت قطعی به نظر می رسد.
user_image
آیدا کرمانی
۱۳۹۸/۰۹/۲۸ - ۱۲:۴۳:۱۱
این داشمون راست میگه. تو متن امتحانمون هم "شهباز" نوشته شده. لطفا تصحیحش کنید
user_image
سید محسن
۱۳۹۸/۱۰/۰۱ - ۱۰:۴۴:۵۳
سرکار خانم آیدا کرمانی صحیح فرموده اند .