
سلمان ساوجی
غزل شمارهٔ ۲۶۳
۱
درد سری میدهد، عقل مشوش دماغ
کو ز قدح یک فروغ، وز همه عالم فراغ
۲
ای دم مشکین صبح، شمع سحر برفروز
تا بنشاند دمی، باد دماغ چراغ
۳
مهر توام در دل است، مهر توام بر زبان
شور توام در سر است، بوی توام در دماغ
۴
ناله رسول دل است، گر تو قبولش کنی
ور نکنی حاکمی، نیست بر و جز بلاغ
۵
این سخن گرم من، هم ز سر حالتی است
ناله نیاید به سوز از دل نادیده داغ
۶
بینظری نیست این دیده نرگس به راه
بی سخنی نیست این غلغل بلبل به باغ
۷
شعر تو سلمان همه، قوت دل عارف است
تا ندهی زینهار! طعمه طوطی به زاغ
تصاویر و صوت

نظرات