سلمان ساوجی

سلمان ساوجی

غزل شمارهٔ ۲۹۴

۱

بیم آن است که در صومعه دیوانه شوم

به از آن نیست که هم با در میخانه شوم

۲

من اگر دیر و گر زود بود آخر کار

با سر خم روم و در سر پیمانه شوم

۳

وقت کاشانه اصلی است مرا، می‌خواهم

که ازین مصطبه سرمست به کاشانه شوم

۴

بوی آن سلسله غالیه بو می‌شنوم

باز وقت است که شوریده و دیوانه شوم

۵

تن و جان را چه کنم مصلحت آن است که من

ترک این هر دو کنم طالب جانانه شوم

۶

گرت ای شمع سر سوختن ماست بگو

تا همین دم به فدای تو چو پروانه شوم

۷

من سرگشته سراپا همه تن سرگشتم

تا به سر در طلب موی تو چون شانه شوم

تصاویر و صوت

دیوان سلمان ساوجی با مقدمه و تصحیح استاد ابوالقاسم حالت - سلمان ساوجی - تصویر ۴۶۲
کلیات سلمان ساوجی به تصحیح دکتر عباسعلی وفایی - سلمان ساوجی - تصویر ۴۳۷
دیوان سلمان ساوجی به اهتمام منصور مشفق - سلمان ساوجی - تصویر ۵۳۱

نظرات