
سلمان ساوجی
غزل شمارهٔ ۲۹۷
۱
ما روی دل به خانه خمار کردهایم
محراب جان ز ابروی دلدار کردهایم
۲
از بهر یک پیاله دردی، هزار بار
خود را گرو به خانه خمار کردهایم
۳
بر بوی جرعهای که ز جامش به ما رسد
خود را چو خاک بر در او خوار کردهایم
۴
سرمست رفتهایم و به بازارو جرعهوار
جانها نثار بر سر بازار کردهایم
۵
قندیل را شکسته و پیمانه ساخته
تسبیح را گسسته و زنار کردهایم
۶
زهاد تکیه بر عمل خویش کردهاند
ما اعتماد بر کرم یار کردهایم
۷
صوفی مکن مجادله با ما، که پیش ازین
ما نیز ازین معامله بسیار کردهایم
۸
امروز با تو نیست سر و کار ما که ما
عمر عزیز بر سر این کار کردهایم
۹
افکندهایم بار سر از دوش در رهت
خود را بدین طریق سبکبار کردهایم
۱۰
ای مدعی برندی سلمان چه میکنی؟
دعوی که ما به جرم خود اقرار کردهایم
تصاویر و صوت


نظرات
mareshtani
پاسخ: پیشنهاد دوستان؟
حمیدرضا
محمد رضا
پاسخ: با تشکر، اضافه شد.
سیّد ماهان دربندی زاده