
سلمان ساوجی
غزل شمارهٔ ۳۰۸
۱
تا کی آخر خاطر اندر بند هجران داشتن؟
یوسف جان عزیزان را به زندان داشتن
۲
تا کی ای نور بصر کردن نظر با دیگران
همچو چشم از مردم خود روی پنهان داشتن
۳
چند کردن روی در مشتی پریشان همچو زلف
زان سبب مجموع را خاطر پریشان داشتن
تصاویر و صوت

نظرات