سلمان ساوجی

سلمان ساوجی

غزل شمارهٔ ۳۰۹

۱

نخواهم از سر کویش، به صد چندین جفا رفتن

نشاید شیر مردان را، به هر زخمی ز جا رفتن

۲

طریق عاشقان دانی، درین ره چیست ای رهرو؟

غمش را پیروی کردن، بلا را پیشوا رفتن

۳

بساط حضرت جانان، به سر باید سپرد ای جان

که جای سرزنش باشد، چنان جایی به پا رفتن

۴

مقام کعبه وصل تو، دور افتاده است از ما

نه ساز رفتن است آنجا، مرانی برگ نارفتن

۵

ز غیرت خلوت دل را، ز غیرت کرده‌ام خالی

که غیرت را نمی‌زیبد، درین خلوت سرا رفتن

۶

به بوی زلف مشکین تو تا جان در تنم باشد

من بیمار خواهم در پی باد صبا رفتن

۷

خیالت آشناور شد در آب چشم من گویی

چه واجب آشنایی را چنین در خون ما رفتن

۸

ازین در هیچ نگشاید، تو را سلمان همی باید

سر راهی طلب کردن، پی کاری فرا رفتن

تصاویر و صوت

کلیات سلمان ساوجی به تصحیح دکتر عباسعلی وفایی - سلمان ساوجی - تصویر ۴۴۲
دیوان سلمان ساوجی با مقدمه و تصحیح استاد ابوالقاسم حالت - سلمان ساوجی - تصویر ۱۱۰

نظرات

user_image
mareshtani
۱۳۸۸/۰۹/۰۸ - ۱۴:۲۹:۳۳
dar mesraje awale beide tschharom(sar)sajed ast
پاسخ: با تشکر «سر» از «مقام کعبه وصل تو، دور افتاده است از سر ما» حذف شد.