
سلمان ساوجی
غزل شمارهٔ ۳۱۷
۱
نو بهار است ای صنم، عیش بهار آغاز کن
ساخت برگ گل صبا، برگ صبوحی ساز کن
۲
غنچه مستور در بستان ورق را باز کرد
عارفا از نام مستوری ورق را باز کن
۳
گر شرابی میخوری، با نرگس مخمور خور
ور حریفی میکنی، با بلبل دمساز کن
۴
لاله و نرگس به هم جام صبوحی میکشند
صبح خیزان چمن را مطربا آواز کن
۵
راستی بستان مقام دلنوازست این زمان
خوش نوایی در مقام دلنواز آغاز کن
۶
میدهند آوازه گل بلبلان خیز ای صبا!
از دهان غنچه رو در گوش ساقی راز کن
۷
باد جان میبازد ای گل در هوایت گر تو نیز
خردهای داری نثار عاشق جانباز کن
۸
از سر نازست مایل بر لب جو قد سرو
سرو قدا بر لب جو، میل سرو ناز کن
۹
باش فارغ بال اگر چون بلبلی ز ارباب بال
مست و عاشق در هوای گلرخی پرواز کن
تصاویر و صوت


نظرات