
سلمان ساوجی
غزل شمارهٔ ۳۶۶
۱
تا توانی مده از کف به بهار ای ساقی
لب جوی و لب جام و لب یار ای ساقی!
۲
نوبهارست و گل و سبزه و ما عمر عزیز
میگذاریم به غفلت مگذار ای ساقی!
۳
موسم گل نبود توبه عشاق درست
تو به یعنی چه بیا باده بیار ای ساقی!
۴
اگر از روز شمارست سخن روز شمار
چون منی را که در آرد به شمار ای ساقی!
۵
شاهد و باغ و گل و مل همه خوبند ولی
یار خوش خوشتر ازین هر سه چهار ای ساقی!
۶
آید از بوی سمن بوی بهشت ای عارف
خیزد از رنگ چمن نقش نگار ای ساقی!
۷
جام نوشین تو تا پر می لعل است مدام
میکشد جام تو ما را به خمار ای ساقی!
۸
بینوایم غزلی نو بنواز ای سلمان
در خمارم قدحی نو زخم آرای ساقی!
تصاویر و صوت


نظرات
ناشناس
محسن اصلانی
حمید
مهران قربانی
سیاوش تهرانی
امیرشریعتی
امیرشریعتی
سید محسن
پله پله تا ملاقات خدا