سلمان ساوجی

سلمان ساوجی

غزل شمارهٔ ۳۷۸

۱

می‌آیی و دمی دو سه در کار می‌کنی

ما را به دام خویشتن گرفتار می‌کنی

۲

دین می‌خری به عشوه و دل می‌بری ز دست

آری تو زین معامله بسیار می‌کنی

۳

هر دم هزار بی سر و پا را چو زلف خویش

برمی‌کشی و باز نگونسار می‌کنی

۴

دارم دلی خراب به غایت ضعیف و تو

هر چه غمی است بر دل من بار می‌کنی

۵

از خواب، آن دو چشم گران خواب را ممال

زنهار فتنه‌ای را به چه بیدار می‌کنی

۶

در حلقه‌های زلف خود آتش فروختی

وین از برای گرمی بازار می‌کنی

۷

زان خط که گرد دایره روی می‌کشی

روز سفید ما چو شب تار می‌کنی

۸

من پرده بر سرایر عشق تو می‌کشم

لیکن تو هتک پرده اسرار می‌کنی

۹

سلمان چو آفتاب به کویش بر آ چرا

چون سایه سجده پس دیوار می‌کنی

تصاویر و صوت

کلیات سلمان ساوجی به تصحیح دکتر عباسعلی وفایی - سلمان ساوجی - تصویر ۴۷۳
دیوان سلمان ساوجی به اهتمام منصور مشفق - سلمان ساوجی - تصویر ۳۸۴

نظرات

user_image
الهام فغانی مهر
۱۳۹۴/۰۱/۲۳ - ۲۲:۴۷:۲۷
در چهار مصراعْ هجاهای اضافی ای نوشته شده که آشکارا وزنِ مصراع را خراب می کند. جایگزین های مناسب تر این ها هستند:مصراعِ دوم، بیتِ اول: ما را به دامِ خویش گرفتار می کنیمصراعِ دوم، بیتِ چهارم: هرچه غم است بر دلِ من بار می کنیمصراعِ دوم، بیتِ پنجم: زنهار فتنه را به چه بیدار می کنیمصراعِ دوم، بیتِ آخر: چون سایه سجده به دیوار می کنی (در یک خوانش، دیوار می شود مسجود. اما خوانشِ بهتری ممکن است که طبقِ آن، دیوار مسجِد--مکانِ سجده--است؛ شبیهِ تعبیرِ "به" در "سجده به خاک کردن".)
user_image
الهام فغانی مهر
۱۳۹۴/۰۱/۲۴ - ۲۰:۴۵:۲۹
پیشنهادِ آخر از حاشیه ی قبل اشتباه بود؛ وزن را کوتاه تر می کرد. پیشنهادِ جدید، دست کم، موزون است: چون سایه سجده بر پسِ دیوار می کنی.
user_image
سید محسن
۱۳۹۸/۱۰/۰۲ - ۱۷:۳۶:۴۰
هر جا غمی است بر دل من بار میکنیچون سایه سجده به دیوار میکنیدر بیت المقدس یک دیوار هست بنام دیوار ندبه که یهودیان در مقابل آن مناسکی را انجام میدهند و همانطور که هر جا نام رود بیاید منظور رودی است که عیسی مسیح غسل تعمید گرفت در این مورد هم هرجا نام دیوار بیاید منظور همان دیوار ندبه است