
سلمان ساوجی
غزل شمارهٔ ۷۹
۱
بیوفا میخواندم، آن بیوفا، پیداست کیست
من به مهرش میدهم جان، بیوفا پیداست کیست
۲
باز بی مهر و وفا، میخواندم اما به گل
مهر نتوان کرد پنهان، بیوفا پیداست کیست
۳
بیوفا آن است کو بر گردد از پیمان و عهد
ما بر آن عهدیم و پیمان، بیوفا پیداست کیست
۴
جان فدای او شد و او داد جانم را به باد
در میان جان و جانان، بیوفا پیداست کیست
۵
صبح با گل گفت کای گل نیستت بوی وفا
گل جوابش داد خندان، بیوفا پیداست کیست
۶
یار گیرم بیوفا میگیردم، چون صبحدم
بر تو چون خورشید تابان، بیوفا پیداست کیست
۷
او عتابی میکند، اما وفا، میگویدم
رو تو خوش میباش، سلمان، بیوفا پیداست کیست
تصاویر و صوت


نظرات
mareshtani
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.