سلمان ساوجی

سلمان ساوجی

غزل شمارهٔ ۸۱

۱

سرو خواند، با تو خود را راست، اما راست نیست

سرو را این حسن و زیبایی که قدت راست نیست

۲

راستی را سرو بس رعناست اما این که باد

در سر افکندست، یعنی با تو هم بالاست نیست

۳

قصد جانم می‌کنی، من خود، فدایت می‌کنم

گر تو پنداری، که تقصیری که هست، از ما نیست

تصاویر و صوت

دیوان سلمان ساوجی با مقدمه و تصحیح استاد ابوالقاسم حالت - سلمان ساوجی - تصویر ۳۹۹
کلیات سلمان ساوجی به تصحیح دکتر عباسعلی وفایی - سلمان ساوجی - تصویر ۳۴۰

نظرات

user_image
مهرنوش
۱۳۹۳/۰۵/۰۶ - ۰۵:۴۲:۴۶
مصرع آخر لطفا: از ما--> از ماست