سلمان ساوجی

سلمان ساوجی

غزل شمارهٔ ۹۵

۱

سرو را، پیش قدت، منصب بالایی نیست

ماه را، با رخ تو، دعوی زیبایی نیست

۲

هر که بیند، گل روی تو و عاشق نشود

همچو نرگس، مگرش دیده بینایی نیست

۳

امشب از چشم تو مستم، مدهم، می ساقی

که مرا طاقت، درد سر فردایی نیست

۴

گرچه آتش دهن و تیز زبانم چون شمع

در حضور تو مرا، قوت گویایی نیست

۵

سر زلفت به قلم گفتم و این سر به کسی

بتوان گفت، که او را سر سودایی نیست

۶

از خیالت نشود، مردم چشمم خالی

لایق صحبت تو، مردم هر جایی نیست

۷

گرچه پروانه مسکین، رود اندر سر شمع

هیچ از صحبت او، تاب شکیبایی نیست

۸

بجز از دیدن روی تو، ندارم رایی

بهتر از عادت یکرویی و یکرایی نیست

۹

گو برو در وصالت مطلب، آنکس کو

که به عشق تو چو سلمان دل دریایی نیست

تصاویر و صوت

دیوان سلمان ساوجی با مقدمه و تصحیح استاد ابوالقاسم حالت - سلمان ساوجی - تصویر ۳۹۲
کلیات سلمان ساوجی به تصحیح دکتر عباسعلی وفایی - سلمان ساوجی - تصویر ۳۴۵

نظرات