سلمان ساوجی

سلمان ساوجی

غزل شمارهٔ ۹۷

۱

تیر خدنگ غمزه‌ات، از جان ما گذشت

بر ما ز غمزه تو چه گویم، چه‌ها گذشت

۲

وقت صباح، بر سر شمع، از ممر باد

نگذشت، آن چه بر سر ما از صبا گذشت

۳

در حیرتم، که باد به زلف تو، چون رسید

فی الجمله چون رسید از آنجا چرا گذشت

۴

بر ما ز آب دیده شب، دوش تا به روز

باران محتن آمد و سیل بلا گذشت

۵

یارب چه رفت، بر سر ما دوش، کان صنم

بیگانه وش، درآمد و بر آشنا گذشت

۶

چندان گریستیم، که من بعد اگر کسی

آید به سوی ما نتواند ز ما گذشت

۷

سلمان دوای درد دل، از کس طلب مکن

با درد خود بساز، که کار از دوا گذشت

تصاویر و صوت

کلیات سلمان ساوجی به تصحیح دکتر عباسعلی وفایی - سلمان ساوجی - تصویر ۳۴۵
دیوان سلمان ساوجی به اهتمام منصور مشفق - سلمان ساوجی - تصویر ۱۵۵

نظرات

user_image
mareshtani
۱۳۸۸/۰۸/۲۲ - ۱۰:۳۵:۳۶
m2 b6 (natawanad)1
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
user_image
امیر اصغری
۱۳۹۳/۰۲/۰۳ - ۰۲:۲۳:۰۹
این همه ویرگول بی مورد...در بیت اول هر دو ویرگول بی مورد است، در مصرع اول وزن را هم خراب می کند. در مصرع اول بیت دوم هم، ویرگول دوم بی موردتر از اولی است و سکته می آورد. بیت سوم مصرع اولش که ویرگول نمی خواهد، دو تا دارد!بیت چهارم، باران محتن! نوشته شده، که بی شک محنت است!بیت پنجم باز این علامت سجاوندی ِ .... بی دلیل سه بار آمده. در بیت شش و هفت هم همین آش است و همین کاسه. خلاصه که شعر، بیخودی ویرگول مال شده است. خواننده مبتدی پدرش در می آید وقت خواندن.
user_image
سید محسن
۱۳۹۸/۰۹/۲۸ - ۰۹:۳۰:۰۷
باران محنت ....درست است