سلمان ساوجی

سلمان ساوجی

غزل شمارهٔ ۹۸

۱

چند گویم، در فراقت کابم از سر گذشت؟

شد بپایان عمر و پایانی ندارد سرگذشت

۲

چون نویسم کز فراقت، بر سر کلکم چه رفت

باز سودایت چو بر طومار و بر دفتر گذشت

۳

جانم آمد بر لب و کشتیش بر خشک اوفتاد

آه من تا بحر نیلی رفت و زان بر تر گذشت

۴

هر خدنگی کامد، از مشکین کمان ابروت

در دل مسکین من، پیمان بماند و سرگذشت

۵

ناوکی کز دست شستت جست، آمد بر دلم

از نسیم نوبهاری، بر دلم خوشتر گذشت

۶

در دو عالم، مقصد و مقصود جان عاشقان

نیست جز خاک درت، چون می‌توان زان در گذشت

۷

خاک بر سر می‌کنم، چون باد و می‌گریم چو ابر

گرچه ابرت از فراز بام و باد از در گذشت

۸

شمع را در گیر، امشب تا بگوید روشنت

کز خیالت، دوش سلمان را چها بر سر گذشت

تصاویر و صوت

دیوان سلمان ساوجی به اهتمام منصور مشفق - سلمان ساوجی - تصویر ۱۱۹
کلیات سلمان ساوجی به تصحیح دکتر عباسعلی وفایی - سلمان ساوجی - تصویر ۳۴۶

نظرات

user_image
mareshtani
۱۳۸۸/۰۸/۲۲ - ۱۰:۴۲:۴۰
m1 b4 (khadange)1
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
user_image
mareshtani
۱۳۸۸/۰۸/۲۲ - ۱۰:۴۶:۵۶
m2 b7 (bamo bad as dar)1
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
user_image
آراد
۱۳۹۳/۱۲/۱۰ - ۰۸:۲۹:۱۹
قافیه مصراع اول تصحیح شود.از سر در گذشتفاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات