
سلمان ساوجی
قطعه شمارهٔ ۱۶۲
۱
سپهرا من از شادیت غارغم
مرا چون توانی که غمگین کنی
۲
ندارم ز تو هیچ امید و بیم
اگر مهر وزری و گر کین کنی
۳
نه میخم که بندم به پیشت کمر
بدان تا مرا کام شیرین کنی
۴
نه نرگس که آرم به تو سر فرو
بدان تا مرا تاج زرین کنی
۵
اگر خانهام را چو ایران خویش
به خشت زر و نقره تزیین کنی
۶
ز بدرم اگر چار بالش نهی
ز شکل هلالم اگر زین کنی
۷
نخواهم به پیش تو گردن نهاد
اگر طوقم از عقد پروین کنی
۸
نمیارزدم این تنعم بدان
که در آخرم خشت بالین کنی
نظرات
حمید