
سلمان ساوجی
قطعه شمارهٔ ۵۹
۱
فراز تخت معانی چو کوس فضل زنم
سبق ز جمله اقران خود مرا باشد
۲
عنایت و کرمت گر شود پذیر فتار
سپهر در صدد بندگان ما باشد
۳
برای یک دو سه بی دست و پای گاه سخن
مرا چه رنجه کنی این سخن روا باشد
۴
که از مکاره عنف توام عنا آمد
هم از مکارم لطف توام شفا باشد
۵
دراز نمیکنم قصه کوته اولیتر
بقای عمر تو خواهم که دائما باشد
۶
دعای زنده دلانت رفیق باد و جلیس
همیشه تا که فلک قبله دعا باشد
نظرات