
سلمان ساوجی
قطعه شمارهٔ ۷۲
۱
خسروا این امیر کرمان چند
کفن خود چو کرم پیله تند
۲
خیل کرمان تو مورگیر و ملخ
با سلیمان و ملک او چه زند
۳
آفرین بر ثبات و حلم تو کو
پشت کوه از شکوه میشکند
۴
صبر ایوبی تو کرمان را
من بر آنم که زود بر فکند
۵
گور اگر با پلنگ جوید جنگ
گور خود را بدست خویش کند
۶
عقل داند که عاقبت چه بود
روبهی را که قصد شیر کند
نظرات