سلمان ساوجی

سلمان ساوجی

قطعه شمارهٔ ۷۷

۱

ای خداوندی که پیش طبع فیاضت سحاب

بی‌حیا شخصی بود گر دعوی رادی کند

۲

مرکب عزمت به هر میدان که برخیزد ز جا

گوی خاکی در رکابش جنبش بادی کند

۳

همتت گر ملک باقی را نماید التفات

هر گیاهی بعد ازین در باغ شمشادی کند

۴

ور کنی هندوی کیوان را به دربانی قبول

مقبل جاوید گردد زین فرج شادی کند

۵

با حریف رای تو گردون همی ریزد به طرح

مهره سیمین انجم و آن ز استادی کند

۶

صاحبا داد سخن من داده‌ام در روزگار

آسمان بر من نمی‌شاید که بیدادی کند

۷

از برای بنده بنیادی نهادی سخت نیک

زودتر ترسم که گردون سست بنیادی کند

۸

گردن من بنده گر آزاد گردانی زدین

تا بود از بندگیت بنده آزادی کند

۹

جاودان پاینده بادی تا به یمن دولتت

این خراب آباد دنیا جنت آبادی کند

تصاویر و صوت

نظرات