
سلمان ساوجی
رباعی شمارهٔ ۴۶
۱
دیشب سر زلف یار بگرفتم مست
کز دست من دلشده چون خواهی رست
۲
گفتا که شب است دست از دستم بدار
تا با تو نگیردم کسی دست به دست
تصاویر و صوت

نظرات
علیرضا درانی
میثم آیتی (شاعر)