
سلمان ساوجی
بخش ۱۳ - قطعه
۱
روز کسوف ار کند قصد بدوزد به تیر
قبه سیمین ماه بر سپر آفتاب
۲
گاه ز فیض کفش، خاک مرصع بساط
گاه ز گرد روز معنبر نقاب
۳
کی شودش همعنان خیل ملک چون نداشت
پایه پهلو زدن ماه نُوَش در رکاب
۴
ای کف خنجر کُشَت کرده ز جان صد هزار
خصم جگر تشنه را سیر به یک قطره آب
۵
رای تو بر آسمان بارگهی زد که هست
بافته از قطب میخ تافته صبحش طناب
۶
حمله قهر تو ساخت زهره شیران تباه
آتش تیغ تو کرد گُرده گَردان کباب
۷
در عجبم تا چرا کرد به دوران تو
صدمه باران و باد گنبد گل را خراب
۸
فتنه بیدار را عدل تو در خواب کرد
فتنه نبیند دگر چشم جهان جز به خواب
۹
کرده به زخم زبان سرزنش سرکشان
تیغ جهانگیرت آن هندوی مالک رقاب
۱۰
خرد کو هست عالم را آب و جد
چو طفلان بیش رایت خوانده ابجد
۱۱
تو خورشیدی و تختت چرخ چارم
چهارش پایه چار ارکان عالم
تصاویر و صوت


نظرات
امین کیخا
امین کیخا
امین کیخا