سلمان ساوجی

سلمان ساوجی

بخش ۶۲ - نامه جمشید به خورشید

۱

شب تاری به روز آورد جمشید

به شب بنوشت مکتوبی به خورشید

۲

مطوق طوطیی پریده در شب

چو زاغ شب به دنبالش مرکب

۳

که در هندوستان سنگین قفس داشت

پریدن در هوای چین هوس داشت

۴

ز هندستان به سوی چینش آورد

بر اطراف ختن شکر فشان کرد

۵

درونش داد سوز قصه‌ را ساز

به نوک خامه کرد این نامه آغاز

۶

به نام دادبخش دادخواهان

گنه بخشنده صاحب گناهان

۷

خلاص انگیز مظلومان محبوس

علاج آمیز رنجوران مأیوس

۸

ازو باد آفرین بر شاه خوبان

چراغ دلبران و ماه خوبان

۹

مه برج صفا صبح صباحت

گل باغ وفا، عین ملاحت

۱۰

طراز کسوت چین و طرازی

نگین تاج و فرق سرفرازی

۱۱

چراغ ناظر و خورشید آفاق

فراغ خاطر و امید مشتاق

۱۲

عزیزی ناگه افتادی به زاری

ز جاه یوسفی در چاه خواری

۱۳

سرشک گرم رو را می‌دواند

به صدق دل دعایت می‌رساند

۱۴

غریبی ناتوانی مبتلایی

ازین سرگشنهٔ بی دست و پایی

۱۵

که ای نازک نگار ناز پرورد

چو گل نه گرم گیتی دیده نه سرد

تصاویر و صوت

نظرات