سلمان ساوجی

سلمان ساوجی

بخش ۷۵ - پاسخ مهراب به افسر

۱

بدو مهراب گفت ای افسر روم

به تو آباد باد این کشور روم

۲

کنون در زیر این پیروزه چادر

کسی را نیست چون خورشید دختر

۳

کسی دانم به تنهایی نسازد

که تنهایی خدا را می‌برازد

۴

ز جنس خویش گیرد هرکسی جفت

خدایست آنکه بی یار است و بی جفت

۵

درین نُه پردهٔ پیروزه پیکر

زن از خورشید عذرا نیست برتر

۶

به هر ماهی شبانروزی به خلوت

کند در خانه‌ای با ماه صحبت

تصاویر و صوت

دیوان سلمان ساوجی با مقدمه و تصحیح استاد ابوالقاسم حالت - سلمان ساوجی - تصویر ۷۳۵

نظرات