
سلمان ساوجی
بخش ۸۱ - غزل
۱
مخور اَندُه که همه کار به کام تو شود
شادی آید ز بن گوش غلام تو شود
۲
آنکه یاقوت لبش در نظر تست مدام
شکرین پسته او نقل مدام تو شود
۳
بعد از این خطبه اقبال به نام تو کند
عاقبت سکه خورشید به نام تو شود
۴
آخر این مرغ همایون که دلت دانه اوست
آید از روی هوا بسته دام تو شود
۵
چشم ارباب نظر خلوت خاصت گردد
خون اصحاب غرض جرعه جام تو شود
تصاویر و صوت

نظرات