
صامت بروجردی
شمارهٔ ۱۴
۱
اختلاف اهل دل خوبس اهل دل کجاست
آنکه حل سازد یکی از این همه مشکل کجاست
۲
روزگاری شد که سرگردان دشت حیرتم
یک نفر پیدا نشد تا گویدم منزل کجاست
۳
غرقه در دریای خودبینی شدم دردا که نیست
ناخدای کاملی تا گویدم ساحل کجاست
۴
لیلی ما را همی گویند کاندر محمل است
کس نمیگوید کدامین کاروان محمل کجاست
۵
من که هرگز بر جنون خویش منکر نیستم
با من مجنون نمیگوید کسی عاقل کجاست
۶
دانه امید بس در مزرع دل کاشتم
گر حقیقت داشت پس آن دانه را حاصل کجاست
۷
(صامتا) هر کس به جز من دور از دلدار ماند
پس در این درگه ندانم بنده مقبل کجاست
نظرات
سید محسن