صامت بروجردی

صامت بروجردی

شمارهٔ ۲۲

۱

در سر کوی وفا عشاق را منزل یکی‌ست

گر کم و بیشت تخم معرفت حاصل یکی‌ست

۲

کن گذر در قتلگاه عشق او بنگر به خون

هر قدم بس کشته‌ها افتاده و قاتل یکی‌ست

۳

ناله گوناگون گر از دل می‌رسد نبود عجب

هر سو موش ز تیری نالد و بسمل یکی‌ست

۴

گوی آن دلداده را کوغریب عشق اوست

ره به پیش و پس مبر کاین بحر را ساحل یکی‌ست

۵

جستجوی کعبه و بتخانه را مقصد تویی

ساکنان مسجد و میخانه را مشکل یکی‌ست

۶

هر که بینی نخل آهی کرده بر کیوان بلند

بر سر کویت نپنداری که پا در گل یکی‌ست

۷

چند گویی بس نما افسانه عاشق نیستی

در تمنای تو (صامت) را زبان با دل یکی‌ست

تصاویر و صوت

نظرات