
صامت بروجردی
شمارهٔ ۲۵
۱
به غیر جلوه رویت مرا بهاری نیست
دگر مرا به خزان و بهار کاری نیست
۲
فدای بازوی صید افکنت که در آفاق
نگشته زخمی تیر غمت شکاری نیست
۳
کشیدم از همه کاری به غیر عشقت دست
چو دیدم آنکه به از عشق هیچ کاری نیست
۴
به اختیار کند هر که میکند کاری
به جز مرا که در این کار اختیاری نیست
۵
کنون که گشتم و دیدم شده است معلومم
که از تو خوبتر اندر جهاننگاری نیست
۶
مسلم است بر اهل هر دیار امروز
که در دیار محبت به جز تو یاری نیست
۷
بنای کار تو در دوستی است آخر کار
به صلح و جنگ تو امروز اعتباری نیست
۸
تو یک دم از من بیخانمان نهای غافل
مرا به کوی تو از سرکشی گذاری نیست
نظرات
Polestar