
صامت بروجردی
شمارهٔ ۳۰
۱
ای دل از این ناله گر تاثیر میخواهی ندارد
با دمی زان لعتب کشمیر میخواهی ندارد
۲
سرنوشت ما شده روز ازل در نامرادی
گر تو از حکم قضا تغییر میخواهی ندارد
۳
یار چون رفت از برت ای جان به رفتن شو مهیا
بعد از این از عمر گر تخیر میخواهی ندارد
۴
یا زخم گیشو و چشم و رخش قطع نظر کن
یا که راحت گر که از زنجیر میخواهی ندارد
۵
کشته ابروی چالاکش برد فیض شهادت
درک این لذت گر از شمشیر میخواهی ندارد
۶
سینه را بنما هدف در نزد این ابر و کمانها
گر تو از کیش و فاجز تیر میخواهی ندارد
۷
دیده باید بست از اول تا دل خود را نبازی
چون نبستی (صامتا) تدبیر میخواهی ندارد
نظرات
سید محسن
سید محسن