صامت بروجردی

صامت بروجردی

شمارهٔ ۳۵

۱

دو شینه دل از دوری دلبر گله می‌کرد

تنگ از طمع وصل بخود حوصله می‌کرد

۲

از آمد و شد گشت چنان قاصد آهم

کز ضعف تو گویی طلب راحله می‌کرد

۳

هر دم بسر کوی تو از بیم رقیبان

چون چله نشین ورد زبان به سلمه می‌کرد

۴

گر سخت نبد جان ز چه از رفتن جانان

اندر قفس تن قدمی فاصل می‌کرد

۵

می‌دید مرا پای دل از گریه به گل باز

از زلف چه زنجیر چرا سلسله می‌کرد

۶

دیشب که جرس هم نفس ناله ما بود

از زمزمه خون در جگر قافله می‌کرد

۷

نو شیفته همره ما بود که امشب

تا آخر منزل سخن از ممشبه می‌کرد

۸

هر لحظه کنم روی به یک سوی چه می‌بود

گر عشق مرا عازم یک مرحله می‌کرد

۹

در عشق چو (صامت) نبرد صرفه بجز غم

ای کاش که این آرزو از سریله می‌کرد

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
سید محسن
۱۳۹۸/۰۷/۲۸ - ۱۳:۲۸:۵۰
اندر قفس تن قدمی فاصله می کرد-درست است -ممشبه بی معنی است ...لطفا صحیح انرا پیدا کنید
user_image
ماه سپید
۱۳۹۹/۰۳/۲۷ - ۰۴:۵۳:۰۸
بسلمه درست است و به سلمه غلط !
user_image
آرین افشار
۱۳۹۹/۰۳/۲۹ - ۱۶:۳۶:۲۵
با سلام.بیت سوم، قافیه «بِسمِله» است. به معنای «بسم الله رحمن الرحیم» و به سلمه نادرست درج شده.در قافیه‎ی بیت چهارم ه از فاصله افتاده.قافیه‎ی بیت هفتم در دیوان اصلی «ماشبه» آمده که البته در این بیت قافیه نادرست است که احتمالاً اشتباه تایپیست بوده. حدس من این است که قافیه‎ی اصلی احتمالاً «مشعله» باشد...