
صامت بروجردی
شمارهٔ ۴۵
۱
خوبان اگر که منع نگاهی به ما کنند
ما شکر میکنیم اگر اکتفا کنند
۲
منت کشیم و ناز کشیم و ستم کشیم
حاشا کنند و جور کنند و جفا کنند
۳
سهل است انتظار کشیدم تمام عمر
کز صد هزار وعده یکی را وفا کنند
۴
بالله که بهر کشتن ما عین خونبهاست
خونی که غمزههای تواش زیر پا کنند
۵
مرغی که ریخت بال و پرش در ته نفس
کشتن نکوتر است گر او را رها کنند
۶
صد همچو روز حشر به جایی نمیرسد
طورمار شکوه شب هجران چووا کنند
۷
(صامت) من آن نیم که کشم پاز کوی دوست
ور فی المثل که بند ز بندم جدا کنند
نظرات
سید محسن