صامت بروجردی

صامت بروجردی

شمارهٔ ۵۷

۱

تا سرو کار بدان طره پر خم دارم

از پریشانی ایام چرا غم دارم

۲

شب هجران و تب فرقت و گلهای فراق

شکر صد شکر که هر عیش فراهم دارم

۳

لخت دل خون جگر قسمت امروز منست

روز نا آمده را بهر چه ماتم دارم

۴

بی‌نیاز است چنان دیده‌ام از دولت فقر

که جهان را به یکی مور مسلم دارم

۵

من که هرگز ندهم ملک قناعت از دست

از غنیمت ز سلیمان چه مگر کم دارم

۶

چشم امید من از خواجه خویش است ارنه

عار در بندگی از سلطنت جم دارم

۷

زخمی غمزه خونریز نگارم (صامت)

به جز او کی ز کسی دیده مرهم دارم

تصاویر و صوت

نظرات