
صامت بروجردی
شمارهٔ ۵۸
۱
ترک دین و دل نمودم ترک جان هم میکنم
غیر عشقت هر چه باشد ترک آن هم میکنم
۲
گر تو صیاد منی آزردگی در دام نیست
در قفس سیر و صفای گلستان هم میکنم
۳
همچنان کز دل زدودم ز نک مهر غیر را
بعد از این نام تراورد زبان هم میکنم
۴
این که دور افتادم از کویت بود جرم رقیب
گه گهی بر سستی طالع گمان هم میکنم
۵
نالهام از هجر گل تنها در این گلزار نیست
شیون از ناکامی فصل خزان هم میکنم
۶
غیریادت کوانیس روز هجران منست
در برت شب قاصد آهی روان هم میکنم
۷
غیر لذتهای پنهانی که بر جان میرسد
زیر دست و تیر آن ابرو کمان هم میکنم
۸
عاشقانش سودها دیدند و من در راه او
جای سود از بهر این سودا زیان هم میکنم
۹
(صامتا) از اشک من تنها زمین نبود خراب
رخنه در بنیاد اهل آسمان هم میکنم
نظرات