صامت بروجردی

صامت بروجردی

شمارهٔ ۶۱

۱

بس که در باغ رخت محو تماشا ماندیم

بی‌خبر از همه نیک و بد دنیا ماندیم

۲

شد تهی دایره عشق تو از بوالهوسان

ما چو پرگار بجا بر سر یک پا ماندیم

۳

بیم غرقاب نداریم که مانند حباب

از سبکباری خود بر سر دریا ماندیم

۴

بوی خیری نشنیدیم از این همسفران

ز آن برندان وطنی که و تنه ماندیم

۵

همه کس معترف قبله ابروی تو شد

ما ز بدبختی خود بر سر حاشا ماندیم

۶

کس ندانست که خاصیت گمنامی چیست

ما در این راه به همراهی عنقا ماندیم

۷

همه کس معتکف کوی فنا شد (صامت)

ما ز کوته نظری بر در دل‌ها ماندیم

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
سید محسن
۱۳۹۸/۰۸/۰۷ - ۱۸:۲۰:۲۰
ز آن به زندان وطن یکه وتنها ماندیم