صامت بروجردی

صامت بروجردی

شمارهٔ ۶۵

۱

شد از آن روزی که صحرای جنون ماوای من

کرد شهوت همچو قیس عامری سودای من

۲

آنکه در ملک جنون سر داد مجنون را چو من

محو و حیرانست پیش طلعت لیلای من

۳

بارها راند از در خویشم ولیکن عاقبت

از وفا بنهاد بند بندگی بر پای من

۴

از نظر افکندنم سهلست منت می‌کشم

گر شود گاهی ز لطف از دیگران جویای من

۵

قامت طوبی شود خم بهر تعظیم قدش

در خرام آید اگر سرو و سهی بالای من

۶

سالها دنبال یار بی‌وفا می‌گشته‌ام

تا ترا بگزید آخر دیده بینای من

۷

(صامتا) این زهد خشک آخر مرا رسوا نمود

کاش بودی در میان خیل رندان جای من

تصاویر و صوت

نظرات