
صامت بروجردی
شمارهٔ ۱۴ - جواب امام علیه السلام به خواهر
۱
خواهر برو برو که خدا باد یار تو
ایزد رسد به درد دل داغدار تو
۲
خواهر برو که درد و غم از کوفه تا به شام
در هر قدم نشسته کشد انتظار تو
۳
خواهر برو که کعب نی و چوب اشقیا
آماده گشته از پی جسم نزار تو
۴
خواهر برو که آه یتیمان در بدر
باشد چراغ عقل به شبهای تار تو
۵
خواهر برو که بر طبق خودزنان شام
خاکستری گرفته ز بهر نثار تو
۶
بنمود پاسبانی من ساربان قبول
گردیده شمر در سفر شام یار تو
۷
گر با تو همرهی ننمودم ز من مرنج
این بیسری نمنوده مرا شرمسار تو
۸
هر جا شوی سوار چو عباس و اکبرت
شمر و سنان بودند یمین و یسار تو
۹
بر خاک مانده گر تن من غم مخور سرم
باشد به نیزه در نظر اشکبار تو
۱۰
جان تو و سکینه و کلثوم و عابدین
نگذار تا روند دمی از کنار تو
۱۱
زین چشم اشکبار پس از مرگ (صامتا)
جیحون شود روانه ز خاک مزار تو
نظرات