صامت بروجردی

صامت بروجردی

شمارهٔ ۳۰ - زبان حال سکینه مظلومه با کشته پدر

۱

جان پدر فدای تن پاره پاره‌ات

قربان زخم‌های فزون از ستاره‌ات

۲

با آن همه محبت بسیار از چه شد

یکباره از من ای تن بی‌سر کناره‌ات؟

۳

از باد رفت العطش خویش و سوختن

دیدم ز تشنگی چو لب پرشراره‌ات

۴

لب‌تشنه جان سپردی و در زیر تیغ شمر

سوی فرات بود به حسرت نظاره‌ات

۵

داغ دل و غریبی و بیمار و تشنه‌کام

از چار سوی بسته فلک راه چاره‌ات

۶

گریم ز محنت سر تو یا به پیکرت

گویم کدامیک ز غم بی‌شماره‌ات؟

۷

داغ برادرم پی قتل تو بود بس

بهر چه کشت شمر ستمگر دوباره‌ات

۸

روزم سیاه فاطمه کو آنکه می‌نمود

شب‌های تار جا بسر گاهواره‌ات

۹

(صامت) برو بمیر که هنگام مردن است

در حیرتم ز چیست دگر استخاره‌ات

تصاویر و صوت

نظرات