صامت بروجردی

صامت بروجردی

شمارهٔ ۶۲ - خطاب امام(ع) باب عقاب

۱

کجاست راکبت ای مرکب نکوسیما

علی اکبر من کرده در کجا ماوی

۲

جوان نو خط و فرزند نو رسم چو نشد

کجا به خاک مکان کرد و غرقه در خو نشد

۳

برون نیاوری از انتظار جان مرا

نمی‌دهی خبر اکبر جوان مرا

۴

مرا چرا ز علی اکبرم جدا کردی

جوان نو سفرم را چرا نیاوردی

۵

گمان نداشتم آنقدر بی‌وفا باشی

که بی‌سبب ز علی‌اکبرم جدا باشی

۶

برای چیست که زین تو واژگون گشته

ز پای تا بسرت از چه غرقه خون گشته

۷

ز شرم آب اگر اکبرم نیامده است

به برج خیمه ه انورم نیامده است

۸

بگو سکینه‌ام ای نوجوان ز آب گذشت

دگر ز خواهش آب از دل کباب گذشت

۹

بیا علاج دل دردمند لیلا کن

ز گریه مادر افسرده را تسلی کن

۱۰

فلک ز کشتن اکبر فزوده داغم را

نموده کور اگر آسمان چراغم را

۱۱

مرا رسان ز برای خدا به بالینش

که وقت مرگ ببندم دو چشم حق‌بینش

۱۲

بهسوی خیمه رسانم قد رسایش را

کشم ز مهر سوی قبله دست و پایش را

۱۳

رسید وقت ز فاق یگانه فرزندم

به خیمه حجله شادی برای او بندم

۱۴

نموده است ز خون گلو خضابش را

به حجله رفته ببوسد دو دست بابش را

۱۵

ز بس که واقعه کربلا غم‌انگیز است

همیشه دیده (صامت) ز غصه خونریز است

تصاویر و صوت

نظرات